الوقت- پس از حملات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به اهدافی در داخل ایران، اکنون غربیها در عرصه سیاسی نیز فعالیتهای ضد ایرانی را تشدید کردهاند تا آنچه را در میدان نبرد به دست نیاوردند در عرصه دیپلماتیک عملی کنند.
در این میان، با نزدیک شدن به موعد پایان «بند غروب» برجام که طی آن محدودیتهای تسلیحاتی و هستهای ایران به پایان میرسد، تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه و آلمان) تلاش دارد «مکانیسم ماشه» را فعال کرده و با بازگرداندن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت، مانع از لغو کامل این محدودیتها شوند.
با تلاشهای غرب برای فعال سازی مکانیسم ماشه، ایران نیز تحرکات دیپلماتیک خود را شدت بخشیده و به همین خاطر، سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران قرار است در حاشیه نشست سازمان همکاری شانگهای با وزرای خارجه چین و روسیه درباره موضوعات دوجانبه و به ویژه مسائل هستهای گفتگو کند.
مکانیسم ماشه (اسنپ بک) چیست
مکانیسم ماشه یکی از بندهای مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل و توافق هستهای برجام است که به کشورهای مشارکت کننده در برجام این امکان را میدهد تا در صورت مشاهده «نقض اساسی» توافق از سوی ایران، روندی را برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل آغاز کنند.
در این سازوکار، چنانچه یکی از طرفین برجام ادعای نقض تعهدات از سوی ایران را مطرح کند و پس از گذشت یک بازه زمانی مشخص، اختلاف رفع نشود تحریمهای لغو شده ذیل برجام به طور خودکار بازمیگردند. مگر آنکه شورای امنیت ظرف ۳۰ روز قطعنامهای برای تداوم لغو تحریمها تصویب کند. نکته مهم اینجاست که در این روند، کشور شاکی میتواند قطعنامه تمدید لغو تحریمها را وتو کند، یعنی عملاً تحریمها بازمیگردند بدون اینکه نیازی به رأیگیری جدید باشد.
اما تمهیداتی برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای سازمان ملل نیز وجود دارد و پس از آنکه پرونده به شورای امنیت ارجاع داده میشود هر ۵ عضو دائم شورای امنیت باید بر این مسئله صحه بگذارند که تهران از تعهدات برجامی خود خارج نشده است، بر این اساس شورای امنیت ۳۰ روز وقت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریمها یا بازگرداندن آنها قطعنامه صادر کند و نکته مهم سازوکار این است که بازگشت تحریمها در آن، قابل وتو نیست.
از سوی دیگر، تحریمهای قبلی علیه ایران نیز باید بر مبنای یک "سند حقوقی" وضع شود. این سند قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل است که در آن جامعترین تحریمها علیه تهران وضع شده است اما معضل اصلی آمریکا و اروپاییان در همین نقطه آغاز میشود:جایی که کمیته نظارت بر اجرای تحریمهای چندجانبه ضد ایرانی باید با حضور همه اعضای دائمی شورای امنیت تشکیل شود. در اینجا حق وتوی روسیه و چین میتواند در مکانیسم اجرایی بازگشت تحریمهای چندجانبه شورای امنیت (نه اعلام بازگشت خودکار تحریمها) تاثیرگذار باشد.
همچنین، اجرایی شدن قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت مستلزم شکل گیری "هیئت کارشناسان" است. تروئیکای اروپایی و آمریکا قادر نیستند به صورت یکجانبه «هیئت کارشناسان» که بر اساس قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت برای اجرا و الزام این تحریمها ایجاد شده را احیا کنند.
علاوهبراین، بازگشت عملیاتی و اعمال تحریمها بدون شکلگیری هیئت کارشناسان عملاً در موارد زیادی ناممکن خواهد بود. اکنون هیئت کارشناسان برای تشکیل به رأیگیری نیاز دارد و در این خصوص باید ۹ عضو شورای امنیت از جمله ۵ عضو دائمی آن به ایجاد این هیئت رای مثبت دهند.
گزینههای ایران
جمهوری اسلامی از زمان مطرح شدن بحث فعالسازی مکانیسم ماشه، به ویژه پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، همواره آن را اقدامی غیرقانونی، فاقد مبنا و مغایر با روح و متن توافق هستهای دانسته است. یکی از مهمترین استدلالهای ایران این است که آمریکا به عنوان کشوری که رسماً از برجام خارج شده، دیگر حقی برای استفاده از مکانیسم ماشه ندارد.
تهران تأکید میکند که براساس مفاد توافق، تنها اعضای فعلی برجام میتوانند از این سازوکار استفاده کنند و ایالات متحده با خروج خود از توافق، جایگاه حقوقی لازم برای چنین اقدامی را از دست داده است.
همچنین ایران معتقد است فعالسازی مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی نیز مشروعیت ندارد، زیرا این کشورها تعهدات خود در برجام را به طور کامل اجرا نکردهاند. از جمله، اروپا نتوانسته سازوکار مالی «اینستکس» را برای خنثیسازی تحریمهای آمریکا به درستی عملیاتی کند و از نظر ایران، عدم پایبندی آنها به تعهدات، مشروعیت اخلاقی و حقوقی استفاده از مکانیسم ماشه را زیر سوال میبرد.
علاوهبراین، ایران استدلال میکند که استفاده از مکانیسم ماشه، عملاً به معنای نابودی کامل توافقی است که هدف آن کنترل تنشها و حل مسالمتآمیز اختلافات بود. تهران هشدار داده که در صورت فعال شدن این سازوکار، اقدامات متقابل شدیدی در پیش خواهد گرفت که میتواند شامل تعلیق اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، کاهش بیشتر تعهدات هستهای و حتی خروج از معاهده NPT باشد. ایران میگوید چنین اقدامی از سوی غرب، نشانه بیاعتمادی مطلق و بنبست سیاسی خواهد بود.
آیا کارزار فشار غربیها موفق خواهد بود؟
سؤال کلیدی که اکنون مطرح میشود این است که آیا بهکارگیری مکانیسم ماشه قادر است منافع غربیها را که هدفشان فشار بر جمهوری اسلامی است، تأمین کند یا خیر. در این زمینه، باید به تجربه شکستهای سیاستهای پیشین آمریکا و همپیمانانش توجه کرد که تاکنون نتیجه قابل توجهی به همراه نداشته است.
سیاست فشار حداکثری که با خروج آمریکا از برجام آغاز شد، مجموعهای بیسابقه از تحریمهای اقتصادی و سیاسی را علیه ایران اعمال کرد. با این حال، نه تنها فعالیتهای هستهای ایران متوقف نشد، بلکه تهران در پاسخ، گام به گام از تعهدات خود در برجام کاست و سطح غنیسازی اورانیوم را تا ۶۰ درصد افزایش داد. حتی ادعای ترامپ برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران نیز در عمل با شکست مواجه شد و ایران توانست صادرات خود را از زیر یک میلیون بشکه در روز به بالای دو میلیون در سالهای اخیر برساند و نشان میدهد که سیاستهای غرب در قبال ایران ناکارآمد بودهاند. این تجربه ناکام نشان داد که ابزار تحریم، هرچند میتواند فشار اقتصادی ایجاد کند اما قادر به تغییر راهبردهای امنیتی و دفاعی ایران نیست.
علاوه بر این، جهان در شرایط فعلی با تحولات ژئوپلیتیکی چشمگیری روبرو است که تفاوتهای بنیادینی نسبت به دهه گذشته دارد. بازیگران اقتصادی و سیاسی بزرگ مانند چین، روسیه، هند و دیگر قدرتهای نوظهور در قالب «بریکس» به دنبال یافتن بازارهای جدید مالی و فرار از سلطه نظام دلار و فشارهای اقتصادی آمریکا هستند. آنها در مخالفت با یکجانبهگرایی غرب تاکید دارند که دیگر دوران پیروی بیچون و چرا از دستورات واشینگتن به سر رسیده و حتی کشورهای اروپایی نیز در مواردی نسبت به رویکردهای آمریکا تردید نشان میدهند.
در این وضعیت که اروپاییها به دنبال بازگشت تحریمهای ایران هستند، کنگره و ترامپ نیز قصد دارند تحریمهای جدیدی 500 درصدی علیه کشورهای وارد کننده نفت از روسیه به ویژه چین و هند اعمال کند. این اقدام در صورت تصویب میتواند بازارهای جهانی انرژی را با بحران اساسی مواجه سازد، زیرا روسیه یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت جهان است و محدودیت در صادرات آن میتواند به افزایش چشمگیر قیمتها منجر شود.
با این اوصاف، کشورهای بزرگی مانند هند و چین که به شدت به انرژی روسیه و همچنین نفت ایران وابستهاند، دیگر نمیتوانند همزمان از تحریمهای غرب علیه روسیه تبعیت کنند و هم به تامین انرژی خود ادامه دهند. این دو کشور مهم اقتصادی، به احتمال قوی در برابر فشارهای غرب واکنش نشان خواهند داد.
در این میان، چین به عنوان یکی از مهمترین قدرتهای اقتصادی جهان به دلیل وابستگی شدید به منابع انرژی خلیج فارس، از تاثیرگذاری منفی بیثباتیهای اخیر در منطقه بر ثبات بازار انرژی بسیار نگران است و در این میان ایران به عنوان نیروی اصلی حافظ امنیت در خلیج فارس ثابت کرده که تنها شریک راهبردی قابل اعتماد برای حل نیازمندیهای استراتژیک چین در این حوزه است. این موضوع با توجه به اینکه ادامه جنگ افروزی آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه موجب سرایت بیثباتی به دریای سرخ و تنگه استراتژیک باب المندب نیز شده است، چشم انداز بحران انرژی را نیز تشدید کرده است.
در مجموع، بازگشت مکانیسم ماشه نه تنها ایران را از مسیر برنامههای هستهای و موشکی خود باز نخواهد داشت، بلکه شکاف بین غرب و قدرتهای نوظهور اقتصادی مانند چین و روسیه را عمیقتر خواهد کرد. ایران امروز در موقعیتی نیست که با تهدیدهای تکراری گذشته حاضر به عقبنشینی راهبردی شود. بازی قدرت در جهان چندقطبی امروز، دیگر با منطق تحریمهای دهه گذشته قابل تحلیل نیست.